دنیای شیرین ریاضی

ریاضیات استاد اسلام

۲ مطلب در تیر ۱۳۹۸ ثبت شده است

از ریاضی نترسیم

روزی زنبور و مار با هم بحثشان شد. مار گفت: «انسان‌ها از ترس ظاهر خوفناک من می‌میرند نه به خاطر نیش زدنم.»


اما زنبور قبول نکرد. مار برای اثبات حرفش با زنبور قراری گذاشت. آنها رفتند و رفتند تا رسیدند به چوپانی که در کنار درختی خوابیده بود. مار رو به زنبور کرد و گفت: «من او را می‌گزم و مخفی می‌شوم و تو در بالای سرش سر و صدا ایجاد کن و خود نمایی کن.»


مار نیش زد و زنبور شروع به پرواز کردن در بالای سر چوپان کرد. چوپان فورا از خواب پرید و گفت: «ای زنبور لعنتی» و شروع به مکیدن جای نیش و تخلیه زهر کرد. مقداری دارو بر روی زخمش قرار داد و بعد از چند روز بهبودی یافت.


مدتی بعد که باز چوپان در همان حالت بود، مار و زنبور نقشه دیگری کشیدند. این بار زنبور نیش می‌زد و مار خودنمایی می‌کرد. این کار را کردند و چوپان از خواب پرید و همین که مار را دید از ترس پا به فرار گذاشت و به خاطر وحشت از مار دیگر زهر را تخلیه نکرد و ضمادی هم استفاده نکرد. چند روز بعد چوپان به خاطر ترس از مار و نیش زنبور مرد.


❣برخی بیماری‌ها و کارها نیز همین گونه هستند. فقط به خاطر ترس از آنها، افراد نابود می‌شوند یا شکست می‌خورند.



◉‿◉ ۰ ◉︵◉ ۰

کلید تست های ریاضی انسانی کنکور ٩٨

١٠١_ ١

١٠٢_٢

١٠٣_٣

١٠٤_٣

١٠٥_ ٤

١٠٦_٢

١٠٧_٤

١٠٨_١

١٠٩_٣

١١٠_٢

١١١_٤

١١٢_٤

١١٣_١

١١٤_٣

١١٥_١

١١٦_٣

١١٧_٤

١١٨_٢

١١٩_١

١٢٠_٢

به پایان آمد این دفتر حکایت هم چنان باقی است ......

کنکور ٩٨ انسانی 

◉‿◉ ۰ ◉︵◉ ۰