گفتم: " آمین! "


پیش از آنکه دعا کنم، پیش از آنکه آرزوهای رنگارنگم را رو به رویم بچینم و یکی را انتخاب کنم.

همه چیز را به خودش واگذار کردم.


می دانستم که بیشتر از خودم نگران من است و می داند که رویاهای من پر از کوچه های بن بست و تاریک و بی فانوس است و اگر کسی دستم را نگیرد…

چشم هایم را بستم و از ته دل گفتم: "آمین"


چرا که می دانستم یکی آن بالا مرا دوست دارد...


🌖روزگارتان به کام ؛ اوقاتتان به خوشی...